آزمایش خون و جواب مثبت
صبح روز 5 شنبه به تاریخ 5/8/1390 با خاله آیدا بیرون قرار داشتیم که همدیگرو ببینیم...اون روز صبح وقتی از خواب بیدار شدم بی بی چک گذاشتم و در کمال ناباوری یه خط خیلی کمرنگ روش افتاد که من خیلی جدی نگرفتم و تصمیم داشتم یکی دو روز دیگه دوباره چک کنم یا برم آزمایش خون بدم...رفتم سر قرار با خاله آیدا وقتی موضوع بی بی چک رو براش گفتم اصرار کرد که همین حالا بریم آز خون بده تا مطمئن شیم بارداری...منم که میگفتم نه زوده بزار دو روز دیگه میرم آزمایش میدم...خلاصه آیدا اون روز منو با هزار ترفند بردو مجبورم کرد آزمایش خون دادم...بیرون هم بارون گرفته بود...خانومه گفت جواب 2 ساعت دیگه آماده میشه ...پس چاره ای نبود جز اینکه دو ساعت دیگه منو همسری(بابا فرهاد)بیایم واسه گرفتنه نتیجه...خلاصه فرهاد همون موقع زنگ زد که من میام دنبالتون بیرون سردو بارونیه...خاله آیدا رو رسوندیم خونشون و دو ساعت بعد رفتیم نتیجه ی آزمایشو گرفتیم باورم نمیشد تیتر بتا بزرگتر از 1000 بود و این یعنی من باردار بودم و فندقم تو وجودم داشت رشد میکرد...قد میکشید...منو عشقم فرهاد سر از پا نمیشناختیم...باورمون نمیشد
سریع زنگ زدم به آیدا هم خبر دادم چون خیلی منتظر بود...البته به گفته ی خودش پا قدم اون بود که جواب آزمایش مثبت شده بود...
خدایا شکرت که به من لیاقت مادر شدن رو دادی...شکرت